خدایا !
باز هم رمضان امد و سفره ات را گشوده ای، دعوتم می کنی که بیایم و مهمانت باشم . من اما خجالت می کشم سر سفره ات بنشینم مگر نه اینکه یک عمر است از این سفره نمک می خورم و نمکدان می شکنم ؟
پس چرا باز هم دعوتم می کنی ؟
راست گفت که :
کرم پیشه تو ، گنه پیشه من
تویی ان که بودی ، منم انکه هستم